آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه سن داره

مامان از کودکی هام بگو

تزینات میز تولد کودک

پسر گلم امروز م یخوام واست عکسایی رو که از cdخاله جون انتخاب کردم بذارم. امیدوارم توام مثل من ذوق کنی. عزیز مادر مطمین باش از الان در تدارک جشن تولد تو هستم.           جالب بود نه.بازم واست میذارم ...
6 تير 1390

بدون عنوان

زمان: شب گذشته یا همان دیشب مکان: اتاق مامان نوع عمل: مخفیانه زیبا کردن دست و پا وصورت با رژ لب مامان بینوا     بگذارید کودک هنگام خوردن غذا خودش قاشق در دست بگیرد تا مستقل شود آفرین پسر مستقل من, هرکاری دوست داری بکن . اعتمادبه نفس داشته باش ...
5 تير 1390

تربیت کودک

پسر گلم امروز می خوام واست یه برنامه نرم افزاری خیلی عالی معرفی کنم که هدیه خاله جون واسه روز تولدم بود: نرم افزار جامع کتاب الکترونیکی وسخنرانی پیرامون تربیت وپرورش فرزند   این سی دی ارزشمندشامل این قسمتهاست: کتابخانه کودک پرسمان کودک سرگرمی کودک اموزش کودک کودک در دیدگاه دین تغذیه کودک روانشناسی کودک نگارخانه سلامتی کودک گالری تصاویر که شامل عکسهایی از جشنتولد کودک و تریین اتاق کودکه معرفی سایتهای کودکانه   مامانای مهربون به شماهم توصیه می کنم حتما این سی دی رو تهیه کنین که خیلی مفید فایدست.   می خوام یه مطلبی رو از این سی دی واستون بذارم: چگونگي دادن قطره آهن به کودکان ذخير...
5 تير 1390

تزیین اتاق کودک ناز من

تعجب نکن عزیزم, مامان چون خودش علاقه شدیدی به عروسک داره یه کمدتو اختصاص داده به عروسک نقاشی دیواری اتاقت که هدیه خاله جون نوشین به تو بود قبل بدنیا اومدنت یک سمت دیوار اتاقت رو خاله جون نقاشی کشید . طفلکی یه آلبوم واسم اورد و منم این حیونای نازو انتخاب کردم واست. یک هفته خاله جون هر روز میومد خونمون و می رفت. دست گلت درد نکنه خاله مهربون     ...
4 تير 1390

بدون عنوان

اینم یه عادت جدید که تازگی پیدا کردی خوگشله من. دستمو می گیری می بری پای کامپیوتر. خودت روشنش می کنی و بعد می گی بلندم کن بذار روی میز تا خوب مسلط بشم به همه چی. بعدشم که معلومه cdمی پاشونی اطراف. کلید مانیتور رو روشن خاموش می کنی و کلی شیطونی دیگه. اینم یه عکس داغ دیگه مربوط به همین امروز تو یه ساعت قبل از خواب ظهر امروز. شیر خوردن و کارتون مورد علاقه مامان رو نگا کردن( فصل شکار) کلوچه می خوری و باقی مونده اونو با دستات له می کنی. می پاشونی روی فرش. حالام داری با جارو دستی خودت تمیزشون می کنی. آفرین پسر حرف گوش کن من ...
4 تير 1390

شهرشهر فرنگه از همه رنگه . بیا تماشا کن

پارک رسالت. شب چهارشنبه گفتم بهت که چقدر عاشق سرسره شده بودی و دلت نمی خواست بیای خونه   مراسم آبمیوه خوری همانا و سرکشیدن قوطی آبمیوه همانا و خیس کردن لباسا همانا     نمونه بارز یک پسر شرور که بین دیوار و رخت‌آویز گیر افتاده     جاسازی یک عدد کودک شرور داخل سبد لباس چرکها     ...
3 تير 1390

آموزش توالت رفتن

یادته پسر خوب واست گفتم که یکی دوبار امتحانی, نشوندمت روی لگن تا پی پی کردنو یاد بگیری. باوجود اینکه می دونستم هنوز واسه تو زوده. اما به پیشنهاد مامان بزرگ و آنا جون امتحان کردم. ماشالاه پسری. از اون به بعد تا الان دیگه خودت اتوماتیک هر وقت از اونکارا داری , دستتو میذاری روی پوشکتو می گی : دییی دییی اما خوب خیلی به من فرصت نمی دی که لاستیکتو باز کنمو سرپات بگیرم. دقیقه 90 اعلام می کنی تامنم به خودم بجنبم لاستیکتو حروم کردی. اما عیبی نداره این عالیه . واسه نی نی سن تو شروع خوبیه. به قول آنا جون همینکه اعلام می کنی خوبه. فقط من نباید تنبلی کنمو سریع باید به دادت برسم تا این بشه یه عادت خوب و فردا روزی بتونم از لاستیکی بگیرم...
1 تير 1390

هواخوری دیشب

عزیز پسری امروز صبح قصد داشتم عکساتو از گوشی بابایی انتقال بدم به کامپیوتر تا بذارم توی وبلاگت. که انگاری بابایی گوشیشو برده با خودش برده. منو ببخش . دیشب با بابایی رفتیم پارک رسالت. نمی دونی چه خبر بود. همه خونواده ها از ترس گرما و هوای گرفته خونه . پناه آورده بودن به هوای پاک پارک. اول بابایی می خواست تاب سوارت کنه چون خودت دایم داد می زدی تا تا اما ماشالاه اونقدر نی نی صف بسته بودن که نگو. بعدش بردیمت سوار سرسره نی نیا کردیم. اونگدر کوشولو بود این سرسرهه که نگو بابایی گذاشتت بالا. خودت با جیغ خوشحالیت سر می خوردی پایین. چقدر ازت فیلم و عکس گرفتم. یواشکی به بابایی گفتم تورو خدا بیا بریم که باز این پسر با خوشحا...
1 تير 1390